زنان ایران

غربی‌ها سال‌هاست خود را پرچمدار دفاع از حقوق زنان معرفی می‌کنند. از کمپین‌های رسانه‌ای گرفته تا فشارهای سیاسی به کشورهایی چون ایران، همگی به نام «زن، زندگی، آزادی» انجام می‌شود. اما در جنگ ۱۲ روزه اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، زمانی که زنان ایرانی مظلومانه در بمباران دشمن صهیونیستی به شهادت رسیدند، همین مدعیان حقوق بشر نه تنها سکوت اختیار کردند، بلکه در بسیاری موارد با توجیه و حمایت از متجاوز، از خون زنان ایرانی عبور کردند. این تناقض فاحش، بار دیگر پرده از چهره واقعی سیاست‌زده و گزینشی حقوق بشر غربی برداشت.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده، در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی، شاهد یکی از بی‌سابقه‌ترین حملات علیه خاک ایران بودیم؛ حملاتی که نه بر مواضع نظامی، بلکه بر مناطق مسکونی، زیرساخت‌های عمومی و حتی مراکز فرهنگی و امدادی متمرکز بود. در این بین، چندین زن ایرانی جان خود را از دست دادند؛ زنانی که برخی در جایگاه امدادگر، برخی خبرنگار و برخی دیگر شهروند بی‌دفاع بودند.

نام‌هایی چون شهیده نرگس پوراسماعیل، شهیده الهام رستمی و شهیده فرشته سادات ناصری تنها نمونه‌هایی از زنانی هستند که در جریان حملات مستقیم رژیم صهیونیستی جان باختند. تصاویر پیکرهای بی‌جان آنان، در میان آوار خانه‌ها و خاکستر بمباران‌ها، از دردناک‌ترین صحنه‌های این جنگ نابرابر بود.

اما آنچه بیش از فاجعه انسانی در میدان نبرد، دل هر انسان آزاده‌ای را به درد آورد، سکوت سنگین و حساب‌شده رسانه‌های غربی و سازمان‌های مدعی حقوق بشر بود. سازمان‌هایی که برای یک بازداشت ساده یا حادثه تصادفی در ایران، بیانیه‌های فوری صادر می‌کنند، در برابر این کشتار هدفمند زنان ایرانی، مطلقاً واکنشی از خود نشان ندادند.

وقتی زن بودن کافی نیست؛ باید «زن غربی‌پسند» باشی

شاید بتوان گفت که مهم‌ترین معیار برای غرب در دفاع از حقوق زنان، نه انسان بودن یا زن بودن، بلکه سازگار بودن با روایت لیبرالی غرب است. زن ایرانی، تا زمانی‌که چهره‌ای رسانه‌پسند و قربانیِ قابل سوءاستفاده در راستای اهداف سیاسی غرب باشد، ارزشمند شمرده می‌شود. اما همان زن، اگر در میدان نبرد و دفاع از وطن شهید شود، یا حتی در حمله‌ی دشمنان غرب جان دهد، از دایره‌ی «زن مطلوب» خارج شده و در بهترین حالت به یک «عدد» در گزارش‌های کلی بدل می‌شود.

برای مثال، در جریان اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱، مرگ مهسا امینی چنان بزرگ‌نمایی شد که رهبران غربی یکی‌یکی پشت تریبون‌ها آمدند، بیانیه دادند، تحریم تصویب کردند و کارزارهای بین‌المللی راه انداختند. در مقابل، شهادت زنانی که به‌دست موشک‌ها و پهپادهای دشمن واقعی کشته شدند، حتی یک خط محکومیت از سوی همان چهره‌ها به همراه نداشت.

این رفتار دوگانه، اثبات روشنی است بر این‌که در منطق سیاست‌ورزان غربی، زن بودن فی‌نفسه ارزشی ندارد؛ بلکه «زنِ رسانه‌ای‌شده و سیاسی‌پسند» است که دیده می‌شود. بقیه، حتی اگر کشته شوند، اگر مثله شوند، اگر شهید شوند، به راحتی از حافظه رسانه‌ای جهان پاک می‌شوند.

رسانه‌های غربی: زبان گویای سیاست، نه انسانیت

رسانه‌های جریان اصلی مانند BBC، CNN، DW، و France 24 که همیشه در صف اول تحلیل وقایع ایران هستند، در ماجرای شهادت زنان ایرانی در جنگ اخیر، یا سکوت کردند یا تنها با عباراتی مبهم از «خسارات جانبی» عبور کردند. این همان رسانه‌هایی هستند که در زمان اغتشاشات، با تهیه مستند، دعوت از کارشناسان ضدایرانی، و بازنشر روایت‌های هدفمند، تصویر سراسر سیاه از وضعیت زنان ایرانی می‌سازند.

رفتار رسانه‌ای آن‌ها در این جنگ ثابت کرد که قربانیان واقعی اگر در خط تقابل با منافع غرب قرار بگیرند، دیگر «قربانی» تلقی نمی‌شوند، بلکه تبدیل به «هزینه جانبی» می‌شوند. رسانه‌ای که ادعای بی‌طرفی دارد، وقتی مرگ زن غربی را با تیتر قرمز و اشک‌آلود پوشش می‌دهد و در برابر مرگ زن شرقی سکوت می‌کند، دیگر رسانه نیست؛ بلکه ابزار جنگ روانی است.

سکوت غرب، سند بیداری ملت‌ها

در حالی‌که غرب و متحدانش در جنگ‌های رسانه‌ای به‌دنبال تصویرسازی وارونه از زن ایرانی هستند، همین زنان در میدان مقاومت نشان دادند که نه تنها مظلومانه هدف قرار می‌گیرند، بلکه با فداکاری، به نماد آگاهی و ایستادگی بدل می‌شوند.

زهرا ضرابیان

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

آخرین‌ها